.
خط سرخی روی دریا مانده بود......
آسمان در سوگ تنها مانده بود...........
چشمها خیره به تصویر سکوت.......
دردها بر روی لبها مانده بود.................
پاره پاره خاطراتی از غرور.......
در نگاه خیس بابا مانده بود.............
مادرت با کوهی از غمها به دوش.......
منتظر تا روز فردا مانده بود.............
........................................................................
زن داداش گلم امروز اومدیم سر خاکت بابا رو دیدی چطوری گریه میکرد....
دیدی و قبل از همه علی رو که از همه ی دنیا بیشتر دوست داشتی آوردیم چطوری برات هق هق میزد
اینا همه جواب میخواد؟؟؟؟؟
به این همه آدما چی بگم؟؟؟؟
دید علی بهت چی میگفت؟ دیدی گفت دلم بد جوری گرفته دیدی چطوری داد میزد؟؟؟؟
بخدا من تا حالا گریه باب رو ندیده بودم.......
دیدی چطوری داشت از دوریت دق میکرد؟؟؟؟
دیدی علی که مال تو بود چی میگفت؟؟؟
میدونی کی دلم بدجوری سوخت؟؟؟؟ وقتی علی بهت گفت دخترمو، جیگر گوشمو محکم توی بقلت بگیر تا زمانی که منم بیام پیشت....
قسمت داد که یک جایی هم توی بهشت براش بگیری......
دیدی دیگه من به کی بخندم بگم زن داداش گلم؟؟؟؟
تو هم بخندی بگی جانم.....
یادته وقتی اذیتت میکردم میرفتی پیش علی بهش شکایتمو میکردی؟؟؟
حالا علی شکایتو خودتو به کی بگه؟
آخ که زن داداش آخ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ!!!!!
خیلی زود رفتی......
یادته همیشه از جون مرگ شدن آدمای دیگه میترسیدی؟؟؟ اما حالا خودت!!!!؟؟!
زن داداش تمام ذهنم پر شده از خاطره های تو چه کنم که دست تقدیر فقط رویاهاتو توی ذهنم جاودانه کرد....یادته وقتی میگفتم رویاهام میخندیدی و میگفتی رویا کیه هان؟؟؟
آخ که زن داداش آخ......
زن داداش منم قسمت میدیم به همین وقت عزیز یا منم بیار جای خودت یا یک جای کوچک برام توی بهشت نگه دار خواهش میکنم!!!!
آخ زن دادش گلم آخ....
دیدی چطوری دلمو خون کردی....
پر پر شدم زن داداش......
انالله واناالیه راجعون...
هفت روز از با خاطرات در جای جای ذهنمان یاد میکنیم....
داغ بزرگی در دل داریم و غم های ناگفته بر لبانمان.....
و تا مدتها یاد تو در ذهن ها جاری خواهد بود....
((زن دادش گلم))
هرگز از یاد نخوام برد روز دیدنت با خنده های ناز و شیرینت....
با رفتنت قلب نازک ما به اندوه نشست و تمام یاد های خوب تو و مهربانهایت که در دلمان کاشه و
پرورانیده بودی بزرگ شد و جان گرفت....
و هنوز ما در سوگ تو نشستیم .....
آیا تو در این سن جوانی به ما آموزشی دادی؟؟؟؟
تو در ظاهر از کنار ما رفته ای اما یاد تو همیشه در کنار ما و هم باوره ماست
هرگز باور نکردیم نبودنت را....
و آن روز که به شادی پای در دلمان گذشتی و اما امروز که محبتهایت را در دلمان جای گذشتی
و رفتی و منتظرمان نشستی ای تا بیایم......
.....................................
هی زن دادش گلم....
یادته چه خنده ها با هم داشتیم.....
زن دادش چطوری یاد تو رو از ذهنمون پاک کنیم؟؟؟
زن دادش رفتی بهشت تو رو به خدایی که بردت قسم میدم یک جا هم برای منه گناهکار بگیر....
هنوز صدای خنده هات توی گوشمه.....
غم از دست دادنه تو خیلی برای من سنگینه......
زن دادش عزیزم رفتی و بچه ی نازتم که همراهت بود بردی....
زن دادش تمامه شوخی هایی که باهت کرده بودم تمامه خنده ها و گریه هایی که داشتی...
همه توی ذهنم مونده.....
همه ی ما رو حلال کن....
بخش اگه بدی دیدی .....
.................................................
گاهی فقط گاهی....
خسته از نامهربونی بعضی آدم ها روی نیمکت پارک قلم به دست می نشینم....
می نویسم.....
شاید نوشتن کمکی باشه برای فکر های مردم آزار!! شاید بازی با کلمات، جمله ها و خط های کاغذ
باعث بشه توی گوچه پس کوچه های لغات گم بشم و راه برگشت به کلبه غصه رو پیدا نکنم...
گاهی گم شدن خوبه!! گم بشم تا فراموش بشم! گم بشم که فراموش کنم...
گاهی فراموشی خوبه! تا فرموش بکنم فراموش کردنی ها رو...
گاهی سکوت خوبه!تا ساکت باشم تا ببینم...
گاهی بی خبری خوبه ! تا بی خبر باشم از راهای فریب روزگار و دیگران....
گاهی دور شدن خوبه! تا دور بشم از بدی بدها....
اما این گاه ها فقط گاهی خوبه...
گاهی به یاد آوردن خوبه... تا به یاد بیارم خوبی خوب ها رو...
گاهی خرف زدن خوبه... تا آروم کنم دلی رو که تنهایی آزارش میده...
گاهی فهمیدن خوبه... تا بفهمم خوبی های پنهان مانده رو....
ساکت شدم تا درد دل های دلم رو بشنوم، دوباره حف زدم تا دلداریش بدم....
چیزی برای همیشه فراموش کردن، ندیدنو گم کردن نیست
ولی برای همیشه به یاد آوردن، دیدن و پیدا کردن هست....
.............................
زن دادش مهربانم روحت شاد و آرام بخواب.....
خدایا از این که این همه منو امتحان داری مکنی ناراحت نمیشی؟؟!
باور کن اگه یه کم بهم خوشحالی هم بدی دوباره میگم خدایا....
خدایا باور کن من کشش این همه با همو ندارم....
دارم برات چی میگم؟
تو که خودت همه چیز رو میدونی......
دلیل نوشته هام دلیل بودنم و همه و همه
تو خودت همه چیز رو تایید کردی باز منو گذاشتی سر دو راهی؟
دستمو بگیر الان کمک میخوام.....
ایهمه منو چرخوندی که اینطوری بهم بگی؟
چرا همیشه من باید آروم باشم و سنگ صبور بقیه؟؟؟؟
چون تنهام؟؟؟؟
چون دارم دنبالش میگردم؟؟؟؟؟؟
کم توی دعای دست دعا کردم؟؟؟؟
آه ه ه ه ه میدونم و به حرفهات امین دارم
خدایا منو ببخش اگه میبینی گله میکنم از روی نا شکری نیست از روی اینه که کاسه صبرم پر شده
بازم اومد بازم کمکم میکنی میدونم
من خودمو دادم دست تو.......
خدایا شکرت......